گلیم. جاجیم، گبه
گلیم. جاجیم، گبه
گلیم. جاجیم، گبه
گلیم. جاجیم، گبه
گلیم. جاجیم، گبه
گلیم. جاجیم، گبه
- سایت اصلی: ghalin.com
- شماره تماس برای مشاوره یا خرید: 09129157344
گلیم. جاجیم، گبه
گلیم بهطور کلی یک فرش با بافت صاف یا یک نوع قالی بدون پُرز یا خواب گره خورده است که یکی از زیر شاخههای هنر نساجی و بافندگی سنتی میباشد و نام آن در زبانهای مختلف با انواع گوناگون آورده شده است. علیرغم این که تا چند دههی اخیر گلیم، بافتهی عشایری تلقی میشد اما امروزه شاهد گرایشی که مردم به دلیل جنبههای تزئینی آن به سمت گلیم دارند، هستیم لذا امروزه انواع گلیم در سرتاسر دنیا طرفداران خود را دارد. در این مطلب به طور کامل به معرفی هنر گلیمبافی، تاریخچه آن در ایران جهان، انواع گلیم و وسایل مورد نیاز برای بافت گلیم پرداخته شده است.
گلیم بافی:
انواع گلیم :
گلیم، نوعی فرش یا زیراندازی است که با درگیری تار و پود و با بهرهگیری از نخ پشمی، پنبهای، ابریشمی یا کنفی بافته میشود و به عنوان کفپوش یا تزئین مورد استفاده قرار میگیرد. گلیمهای ایرانی را میتوان در سه گروه تقسیمبندی کرد که عبارتاند از:
گلیم ساده یا دورو یا تخت (Flat Kilim)
گلیم یک رو یا سوماک (Sumak Kilim)
گلیمهای خاص یا گلیمهای یک رو ولی غیر سوماک
انواع گلیم:
گلیمهای ساده یا دورو یا تخت:
برای بافت این نوع گلیمها از روش پودگذاری استفاده میشود. ضخامت کمتری در مقایسه با انواع دیگر گلیم دارد. نگارههای دوروی گلیم یکسان است و در نهایت از دو سمت (پشت و روی) آن میتوان استفاده کرد. گلیمهای قشقایی، گلیمهای سنه و بیجار در کردستان و مسند و گلیمهای ساده در اردبیل، گلیمهای سمنان، زنجان و غیره در این گروه قرار دارد. این نوع گلیمها فقط دارای تار و پود است.
گلیمهای یک رو یا سوماک:
گفته میشود نام سوماک از نام «شامخیا» شهری در قفقاز گرفته شده که در آنجا در طی قرنها، گلیمهای ظریف گلدار پودی بافته شده است. بافت سوماک بیشتر با بافت پود پیچ انجام میگیرد. ظریفترین گلیمهای سوماک از قفقاز میآید و از قرن بیستم در سایران و ترکیه نیز تولید میشود.
بافت گلیمهای یک رو یا سوماک با روش پودپیچی و پیچش پود صورت میگیرد این گلیمها از ضخامت بیشتری در مقایسه با گلیمهای ساده و معمولی برخوردار است و دارای تار و پود پیچش و پود نازک است. پودپیچشی در حالت حرکت و چرخش به دور نخهای چله یا تار ایجاد نقش میکند و با عبور تار دیگری آن هم بهصورت سراسری بر روی هر نخ بافت صورت میگیرد و در نهایت با کوبیدن آن به کمک شانه؛ دفه؛ دفتین و نظایر آن عمل بافت صورت میپذیرد و چون اضافات پود پیچشی به پشت گلیم میرود و مخفی میماند، گلیمی ضخیمتر از گلیم معمولی و یک رو پدید میآید. چرا که طرحها و نقشهها در روی گلیم مشاهده میشود و در پشت آن فقط نخهای رنگین به صورت پراکنده نامنظم به چشم میخورد.
نخستین تولیدکنندگان و استفادهکنندگان گلیمهای ساده و سوماکها عشایر بودهاند که قرنها پس از بافت گلیمهای ساده و احساس نیاز به زیراندازی ضخیمتر و کاملتر از گلیم، سوماک پدید آمد. لذا محققان بر این عقیدهاند که سوماک را با توجه به خصوصیات بافت، تنوع مواد اولیه و کاملتر شدن نقشها و سایر ویژگیها میتوان حلقهی واسطی را بین گلیم و قالی در تاریخ فرشبافی و در مسیر تکاملی بافت گلیم تا قالی دانست. «ورنی» که در استانهای اردبیل و آذربایجان شرقی بافته میشود، شیر یکی پیچ که بافت آن در استان کرمان صورت میپذیرد، «رندی» که در استانهای فارس و خوزستان بافته میشود در این گروه قرار دارند.
سوماکها را به سه گروه میتوان تقسیم کرد:
1- گروه اول شامل سوماکهای بافت عشایر آذربایجان شرقی و اردبیل در ایران که به نام ورنی خوانده میشود، متن این ورنیها اصولا با نقوش ریز و ساده شدهی حیوانات کنار نقش مایهی ساده هندسی پوشیده شده است.
2- گروه دوم سوماکهای بافت جمهوری آذربایجان شامل میشود. این بافتهها معمولا با نقوش درشت حیوانات پوشیده شده است، این نقوش برخلاف حیوانات ساده و انتزاعی ورنیهای ایران جزئیات بیشتر و کاملتری از حیوانات را نشان میدهد.
3- گروه سوم را سوماکهای بافت ترکیه تشکیل میدهد. سطح این سوماکها به طور تمام با نقوش هندسی، پوشیده شده و حیوانات بهندرت در آن به کار رفته است.
گلیم سوماک:
گلیمهای یک رو ولی غیر سوماک :
در بافت این نوع گلیمها از روش و تکنیکهای بافت گلیم ساده (پودگذاری)، بافت گلیم سوماک (پودپیچی) و حتی در مواردی در خصوص برخی از آنها از شیوهی بافت قالی (گره کامل) استفاده میشود. گلیمهای گل برجستهی ایلام، گچمه در استان کهکیلویه و بویر احمد، شورکی که در استان خراسان و در حدود 50 کیلومتری شهر مشهد بافته میشود، گلیم رضا آباد خار توران که در حدود 320 کیلومتری شاهرود بافته میشود، گلیم سفره کردی خراسان و غیره در این دستهبندی قرار میگیرد.
ابزار و وسایل کارگلیمبافی:
ابزار بافندگی را بافندهها یا در خانهی خود میسازند یا از بازارهای محلی تهیه میکنند. این ابزار شامل دار (افقی یا عمودی)، شانه، کجووهاف یا سیخ پودکشی، قیچی و چاقو و گاهی نقشه است که در ادامه هر یک از آنها بررسی شدهاند.
وسایل گلیم بافی:
شانه:
شانهها برای کوبیدن برای کوبیدن پودها و ترتیب فاصلهی تارها به کار میرود و بهطور تمام از فلز یا چوب و فلز با دندانههای بلند فلزی ساخته میشود. شانههایی که دارای دستهی بلندی است به عنوان اهرم در تنظیم کشش تار و پودها استفاده میشود.
کجووفها:
کجووهافها (چوبی برای جدا ساختن بیشتر تارها) را که اغلب کهنه و فرسوده است از چوب صاف و صیقلی میسازند.
سیخ پودکشی:
سیخ پودکشی که در گلیمبافی کمتر استفاده میشود، میلهی چوبی سادهای است که دو سر آن دارای قلابی برای رد کردن پودهاست.
قیچی و چاقو:
قیچی و چاقو نیز از دیگر ابزار بافندگی است. قیچی و چاقو را یا آهنگرهای محلی میسازند یا پیشهوران بسیاری که به آهنکاری اشتغال دارند، میسازند.
دار:
یکی از مهمترین وسایل کار «دار» است که در بعضی از مناطق «کارگاه» نیز نامیده میشود. دارهای گلیمبافی در هر منطقه بنا بر سنتها، عادتها و مقتضیات آن منطقه است. در هم تابیدن تارهای عمودی و پودهای افقی بهوسیلهی دار، گلیم را از دیگر شیوههای منسوجات همچون قلابدوزی و گرهزنی متمایز میکند. دارهای گلیمبافی بسیار ساده است اما سادگی آنها ارتباط چندانی با نوع بافتنی که به وسیلهی آنها تولید میشود، ندارد. بافتهای پیچیده نیز با دارهای ساده انجام میشود اما دارهای پیچیدهتر غالبا به سرعت عمل میافزاید و از حجم کار جسمانی میکاهد.
انواع دار گلیم بافی:
دار افقی:
دار خوابیده بهصورت افقی بر روی زمین قرار میگیرد و بسیار ابتدایی است. صحرانشینان چون قشقاییها و بلوچها از دار خوابیده استفاده میکنند زیرا حملونقل آن سادهتر است. برای ساخت این نوع دار، دو تیرک چوبی را بهطور افقی و موازی هم به دو تیری که در زمین فرو برده شده وصل میکنند و تارها را بهصورت هشتتایی به دور تیرهای افقی در بالا و پایین دار میپیچند و میبندند تا بهصورت کشیده بین دو تیر قرار گیرد. برای ایجاد کشش بیشتر تارها را کمی خیس میکنند یا فاصلهی دو تیر را افزایش میدهند.
دار افقی گلیم بافی:
دار عمودی:
دار عمودی بهصورت ایستاده است و بافنده روبهروی آن روی زمین یا نیمکت کوچکی مینشیند. دار عمودی دستگاه ثابتی است که در شهرها و روستاها مورد استفاده قرار میگیرد. انواع گلیمها از خورجین و سجادههای کوچک تا گلیمهای بزرگ را میتوان با دار عمدی بافت.
ساختن دار عمودی شبیه به دار افقی است. برای عمدی ایستادن دار، دو تیرک افقی تارهای را یا در شکافهایی که در تیرکهای عمودی ایجاد شده قرار میدهند و یا به نقطهی مناسبی در اتاق بافندگی مانند تیرآهنهای سقف متصل میکنند.
دار عمودی گلیم بافی:
انواع دار عمودی:
دار عمودی در جایی ثابت قرار دارد و به دلیل جایگیری کمتر معمولا در گوشهای از فضای موجود قرار میگیرد. دار عمودی به سه نوع دار تقسیمبندی میشود:
دار ثابت: در ساختمان این دار، محلی برای حرکت بافت نیست و بافنده خود به وسیلهی نردبانهایی که به دو طرف بسته شده است و به بالا میرود تغییر جا میدهد. دار ثابت از ابتداییترین انواع دار است. در این نوع دار گلیم به اندازهی کادر داخلی دار بافته میشود.
دار تبریزی: این نوع دار متداولترین نوع دار عمودی است، در کار کردن با این دار بافنده تغییر جا نمیدهد. دو چوب تحتانی (زیر دار) و فوقانی (سر دار) دارد. سر دار بهوسیلهی پیچ و مهره قابل حرکت است. در موقع ضروری، دار شل میشود و پس از برگرداندن قسمت بافته شده به پشت، دوباره دار محکم میشود. با این دار میتوان دو برابر اندازهی آن بافت.
دار گردان: در این نوع دار، نخ به سر دار و زیر دار پیچیده میشود و از شروع بافت به ندرت از سر دار باز و بافته میشود سپس به زیر دار برمیگردد. با این نوع دار میتوان طول تارها، در نتیجه طول گلیم را به هر مقدار که میتوان رساند. در این روش بافت، هر آنچه بافته شده است به دلیل پیچیده بودن قابل رویت نیست و بعد از اتمام کار، بافته از دار باز میشود و قابل رویت است.
وسایل گلیم بافی:
دستگاههای بافت گلیم:
بهطور کلی دستگاههای بافت گلیم چهار نوع است که عبارتند از:
گلیم ساده باف: دستگاه گلیم ساده باف از یک کُجی و چوب کمکی تشکیل شده است و گلیم بهطور یکنواخت روی آن بافته میشود. پشت و روی این نوع گلیم یکسان نبوده هر دو روی آن قابل استفاده است.
گلیم چرخی باف: دستگاه گلیم چرخی باف دارای چهار کُجی است و هر کُجی بهوسیلهی کمانهایی جابهجا میشود. در این نوع بافت پود از لابهلای تمام تارها رد میشود و بافت به شکل یکسانی پیش میرود. در پشت گلیم پودهای اضافی روی هم قرار میگیرد و به این علت حاصل کار، گلیمی محکم و ضخیم با پشت و روی متفاوت خواهد بود که قطعا یک روی آن قابل استفاده است.
جاجیم باف:دستگاه بافت جاجیم دارای چهار کُجی و چند کمان است. تفاوت اساسی بین جاجیم و سایر انواع گلیم، رنگی بودن تارهای آن است که مثل پود در ظهور نقشها موثر است. پشت و روی جاجیم همانند گلیم ساده باف یکسان است.
گلیم سوزنی (سوماک): دستگاه بافت گلیم سوزنی دارای یک کُجی است و بهطور کلی از نظر ظاهر به دستگاه بافت گلیم ساده شباهت دارد. در این بافت پودهای اضافی در پشت گلیم و به صورت آزاد باقی میماند. بافت این نوع گلیم در عشایر بسیار معمول است و افزون بر استفاده به عنوان زیرانداز برای تزئین مورد استفاده قرار میگیرد.
گلیم سوزنی:
نقشه :
در شهرها و آموزشگاهها نقشه روی کاغذ مخصوص طرح میشود و از روی نقشه، طرح ری دار پیاده میشود. در ایلات و روستاها خود بافنده، طرح را ذهنی روی دار پیاده میکند. برای آن که گلیم ارزشهای منحصربهفرد خود را حفظ کند نباید با استفاده از نقشه بافته شود.
تاریخچه گلیمبافی:
بافت نخستین زیراندازهای بشری را باید در تاریخ متمدنترین و قدیمیترین قوم جستجو کرد. اولین گلیمها برحسب احتیاجات اساسی تمدنهای اولیه برای پوشش و پناهگاه و وسیلهی انبار کردن و همچنین برای وسایل راحتی مانند فرش به وجود آمد. نمونههای بهدست آمده در بینالنهرین و آفریقا را گواه میدانند که حصیربافی و سبدبافی منشاء نساجی بوده و توضیح میدهند که نخستین زیراندازهای بشری از نی و گیاهانی که در باتلاقهای سفلای بینالنهرین میرویید، تهیه شده است.
به هم انداختن و درگیر کردن الیاف گیاهان به یکدیگر اولین قدم در دستیابی بشر به شیوههای تولید پارچه، گلیم و قالی بوده است. به تدریج ضرورت ایجاب کرد که گلیم به عنوان زیرانداز در مراحل بافت تکامل یابد و در مراحل بعدی کامل شدن آن میتوان خلاقیتهای هنری و ذوق سرشار هنرمندان این فن و همچنین نبوغ و سلیقهی آنان را دخیل و موثر است.
میتوان گفت بافتن پارچه و گلیم تقریبا از یک زمان رواج یافته است. حتی گمان میرود که انسان پیش از آن که دست به ساختن خانه بزند، اقدام به بافتن کرده است. در سال 1949 میلادی در سرزمین روسیه یک قطعه قالی به نام «قالی پازیریک» به حال انجماد، پیدا شد که مربوط به 350 تا 500 سال قبل از میلاد مسیح بوده است و به این ترتیب وجود قالی و گلیم در تمدنهای باستانی فلات ایران ثابت شد. از این رو تاریخ پیدایش هنر قالیبافی در ایران حدودا بین 1500 تا 2000 سال قبل از میلاد ثبت شد. تاریخ گلیمبافی به 3000 سال پیش از میلاد عنوان شده که تاریخ آغاز نساجی است.
قدیمیترین گلیمی که تا به حال شناخته شده، قطعهای است که توسط دکتر M.A Stein در نزدیکی خُتن واقع در ترکمنستان شرقی از زیر تودهای ماسه به دست آمد و قسمتهایی از آن بهطور عجیبی محفوظ مانده است. بافت آن احتمالا به حدود قرن چهارم، پنجم بعد از میلاد مسیح میرسد.
تاریخچه گلیم بافی:
سیر تحول گلیم:
مردم برای بافت گلیم، پشم را از قفقاز و مواد رنگرزی را از آفریقای شمالی در سراسر دنیا معامله میکردند و گلیمهای بافته شده را در معاملات پایاپای خود به فروش میرساندند. در واقع گلیم یک شیء اساسا تزئینی، اثاثی قابل حمل عملی، در طی روزگاری دراز برای مردم خاورمیانه و آسیا بوده است.
گلیم همراه جواهرات و لباس، وسایل خیمه و خرگاه و یراق حیوانات، هویت روستانشینان عشایر صحراگرد را تشکیل میداده است. در واقع ثروت خانواده بهصورت قالی و گلیم، فلزات قیمتی و حیوانات ذخیره میشد و هنگام قحطی و بحران اقتصادی این اموال در مقابل غله، معامله میشد.
کارگاههای تولید گلیم در روستاها، معمولا نشانگر تولیدات طوایف عشایری است که در زمانهای قدیم و یا جدیدا اسکان داده شدهاند و به بافت گلیم برای مصرف واقعی پرداختهاند. بدین طریق میتوان این تولیدات را با سایر گروههای عشایری که در یک ناحیهی وسیعتری در اماکن ییلاقی و یا قشلاقی و گاهی اوقات در اردوها هنگام مهاجرت بافته شده است تطبیق داد.
با وجود تغییرات بزرگ اجتماعی و هر چه که بود، تولید گلیم بدون وقفه ادامه یافت و از یک طرف جاذبهی شهرها و از طرف دیگر فریبندگی سودی که از راه تولید گلیم و منسوجات برای بازارهای ره به توسعه اروپا و آمریکای شمالی حاصل میشد و موج وجود جهانگردان از سال 1960 میلادی به بعد منابع گلیمهای اصیل عشایری را به مقدار زیادی تقلیل داد. بهطوری که اینک تنها در نواحی دور دست، هنوز به بافت و رنگرزی به روش سنتی ادامه میدهند. در مقابل تردیدی نخواهد بود که اگر گفته شود ترکیهی امروزی، مرکز تولید گلیمهای روستایی و کارگاهی برای صدور و تجارت بوده است.
روشن است که دلایل برای بافت گلیم در سالهای اخیر شدیدا تغییر کرده است و ابعاد فرهنگی تولید جای خود را به سود بازرگانی بخشیده است. با نگاهی به گلیمهای گوناگون، چه کهنه و چه نو از نواحی مختلف میبینیم که گلیمهای اصیل جایگاهی ویژه دارند. این نوع گلیمها که هویت نژادی راستین خود را حفظ کرده است، بدون اختلاط و تغییر و یا استادی کمنظیری که عمقش وابستگی به میراثهای کهن را منعکس میکند، بافته شده است.
پیشینهی گلیمبافی در ایران :
عصر طلایی بافندگی در ایران از سده دهم هجری قمری آغاز شد و زندگی مجلل دربار صفوی باعث حرکنی ناگهانی در هنر بافندگی شد. در این دوره گلیم، درست با نقش فرش و مثل قالیهای شاهانه با تارهای زر و سیم بافته شده است. چند تخته قالی که به طرز گلیم بافته شده و نخهای طلا و نقره در آن به کار رفته در این دوره موجود است. نقشهی این نوع گلیمها اغلب به شکل تصاویر است و طرح آن بهتر از قالی است که با گره زدن پشم تهیه شده و مجسم میشود، زیرا ممکن است به واسطهی تراکم کرک، تصاویر به خوبی نمایان نشود.
گلیم صفوی چیزی کم از قالی ندارد و نقشهای آن با قالی یکی است اما گلیمهای بافت تودهی مردم که برای مصرف عمومی بافته میشد به علت نیاز به سرعت بافت و محدودیت طرح در گلیم به واسطهی نگارههای هندسی دارای نقشهای مشخص و محدود است که اغلب هویت آن، شناسنامه بافت هر منطقه است.
گلیم دوره صفوی:
مثلا در گلیم آذربایجان، گلهای درشت مانند لالهای به اندازهی یک کف دست و گل سماور به اندازه یک سماور متوسط بر روی گلیم دیده میشود. از بافتهای دوره صفوی (قرن 16 و 17 میلادی) نمونههای بسیار ظریفی در موزههای جهان وجود دارد که در میان آنها حدود چهل نمونه گلیم نیز دیده میشود. گلیمهای دوره صفویه از نظر بافت، نقش و اجرا در نوع خود بینظیر بوده و از الیاف ابریشم و گلابتون طلا و نقره بافته شده است. امروزه با این که اصول اسلوب قالیبافی صفویه حفظ شده است ولی گلیمهای بسیار ظریف بافت کارگاه دربار صفوی به یکباره از قرن هفدهم میلادی منسوخ شده است. در دوران قاجاریه، سنه که اکنون به سنندج معروف است مرکز مهمترین گلیمهای ایرانی بوده است.
فرهنگ بیمانند گلیمبافی در حقیقت پاسخی است به نیازهای اولیه روستاییان و کوچندگان که در جستوجو دستیابی به چادری خنک و خشک، خیمههای مفروش و وسایل خواب گرمتر بودهاند. بافت گلیم بسیار پیش از ظهور اسلام و پیامبری حضرت محمد «ص» رایج بوده است اما اسلام گویی ذوق سلیم صحرانشینان، روستاییان و بومیان سرزمینهای مختلف را در بافت گلیم به گونهی حیرتانگیز تلطیف کرده.
بافتههای کشف شده در غارهای یخزده پازیرک در سیبری، فرش نیمه تمامی که با اشکال فیگوراتیو تزئین شده یا انواع گلیم بافتها و نمدهای متعلق به قرن 4 و 5 قبل از میلاد، نمونهها فوقالعاده جالبی از نخستین فرشبافی در شرق است. حکومتهای اسلامی سلجوقی، عثمانی، مغول، صفوی، ممالیک و بربرهای شمال آفریقا حامیان بزرگ هنر نساجی و بافندگی بودهاند.
بسیاری از فرمانروایان دوراندیش با ایجاد کارگاههای بافندگی، بافندهها و رنگرزهای سراسر آسیا را فرا خواندند تا خواستهای تجملی دربار و اشراف را برآوردند. این دوران هزار ساله از آن جهت در تاریخ منسوجات تزئینی اسلامی دارای اهمیت است که بافندههای چادرنشین تحت تاثیر سبک و شیوههای شهرنشینان درباری قرار گرفته، به اجرای سلیقههای غیربومی ناگریز میشدند. یکی از قدیمیترین زیراندازهای برجای مانده از این دوران گلیمی پیچ باف است که گمان میرود منشایی عثمانی داشته باشد.
بافندههای عشایری سوای قالی و زیرانداز، انواع خورجینهای کوچک و بزرگ مخصوص حمل وسایل شخصی، آذوقه و پوشاک بافتهاند. همچنین انواع ریسمانها برای محکم کردن بار روی حیوانات در موقع کوچ فراهم شده است. در درون چادرها گلیم به صورت پرده یا دیواری که محیط زنان و مردان را از هم جدا میکرد و برای مصارفی چون پادری و دمکنی و سفره و سجاده نیز استفاده میشد. در خانوادههای مسلمان پذیرایی از مهمانان به وسیلهی گلیم بافتهای گوناگون، بیانگر مقام و میهماننوازی میزبان بوده است. گلیم علاوه بر ایجاد آسایش، همچون زیورآلات، البسه و اثاثیه چادر و پوشش حیوانات نشانگر هویت روستاییان و چادرنشینان است و بخشی از ثروت اشخاص و فبیله به شمار میرود.
بافتن گلیم سهم به سزایی در ارتقا مقام زن و خانوادهی او در ازدواج دارد و بخش اعظم جهیزیه و همچنین منبع درآمد برای شوهر به شمار میآید. یکایک گلیمهایی که با غروری خاص، احساس وظیفهشناسی و عشق خلق شده است، نمایانگر سنتهای خانوادگی، هویت قبیلهای و همچنین نمادهای مورد پرستش، خوش اقبالی و باروری بوده و دست مایهی آنها از سلیقهی عروس آینده بهره گرفته است. موانع حضور زن در جامعه، موجب میشد تا از طریق طرحها و نقشهای خاص عشایری احساسات همان زنان نسل به نسل منتقل شود.
گلیمبافی از قرون 18 و 19 میلادی تا به امروز
تا دهههای 1950 و 1960 میلادی فقط جهانگردان روشنفکر و متخصصین علاقهمند به هنرهای اسلامی به جمعآوری گلیم عشایری علاقه نشان میدادند؛ اما توسعهی توریسم و امکان مسافرتهای سریع، غربیهای بیشماری را با گلیم آشنا کرد و در ابتدا طرحهای پرقدرت گلیمهای رنگارنگ قبایل جنوب ایران و آناتولی آنها را برانگیخت و به زینت دیوار منازل آنها تبدیل شد. در حقیقت نقشپردازی با رنگهای شاد و تند گلیمهای قشقایی، بیش از هر عامل دیگری جهانگردان و علاقهمندان را به خود جذب کرد، با به نمایش درآمدن این آثار نمایشگاههای کشورهای غربی، استقبال بینندگان افزایش یافت و بالاخره در سالهای دههی 1980 میلادی گلیم به اعتبار شایسته خود در دنیای غرب دست یافت.
بافتن گلیمهای جدید برای فروش، امروز به حرفهای پر رونق تبدیل شده است. مشخصات گلیمهای امروزی با گلیمهایی که بافندهها برای مصارف شخصی و یا عروسان برای جهیزیه خود میبافتند به کلی متفاوت است، با این همه بازار فروش خوبی دارد. با آن که گلیمهای امروزی از ترکیببندی طرحهای اصیل بهره میگیرد اما کیفیت رنگها اغلب پست و رنگها نیز بیثبات است. این گلیمها علیرغم کیفیت نامرغوب، به دلیل قیمتهای نازل در غرب محبوبیت و خریداران بسیاری دارد. در سالهای اخیر انگیزههای گلیمبافی تغییر بسیار کرده است، گلیمهایی که برای فروش به توریستها با مصارف عمومی در بازار بینالملل، بافته میشود، بهطور کلی جایگزین نمونههای سنتی شده است.
بعد از قرون هجدهم و نوزدهم میلادی، کلکسیونرهای غربی فرش، به جای استفاده از نام دقیق محل بافت «کلمهی پرشیا» را به عنوان متداول متقابل برای مشرق زمین به کار بردند. فرشهای ایرانی در این زمان از تنوع و کیفیت فوقالعادهای برخوردار بود و لذا توجه بسیاری از اروپائیان را به خود جلب کرده باعث به وجود آمدن دلالان فرش شد؛ اما از این حرکت که از حدود 200 سال پیش آغاز شد تا چند دههی اخیر، تعداد کمی گلیم به آمریکاییان و اروپاییان عرضه شد.
کنجکاوی گروه کوچکی از جمع آورندگان و فروشندگان آگاه غربی، راه ورود گلیمهای ایرانی در دهههای 1950 تا 1990 میلادی به مغرب زمین را باز کرد اما پس از سالهای فوق نیز تعداد محدودی از این گلیمها، آن هم صرفا در نمایشگاههای هنری و بومی به معرض نمایش گذارده شد. علیرغم این مسائل سرانجام کیفیت قوی طراحی و رنگ در گلیمهای قشقایی و لر که به مناطق جنوب و جنوب غربی ایران مربوط میشود، اشتیاق افراد خواهان گلیم را برانگیخت.
گلیم امروزه دیگر به منزلهی یک زیرانداز و فرش کاربرد ندارد بلکه به عنوان وسایل تزئینی و دیوارهای بزرگ هم به کار برده میشود.موج عظیم توجه به گلیم، مشکلاتی را نیز به وجود آورد که از جملهی آن میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1-بسیاری از گلیمها جذب کلکسیونهای خارجی شد.
2-تحولات گوناگونی که در 70 سال اخیر در سرزمینهای بافندگان گلیم رخ داده بود، آثار نامطلوبی بر تولید سنتی این نوع دست بافت باقی گذارد. به خصوص در گلیمهایی که برای اجابت تقاضای دوستداران غربی بافته میشد زیرا در این نوع گلیمها به جای در نظر گرفتن احتیاجات بومی به سبک و نوع گلیم توجه میشود. کارگاههای سفارشی و تولید انبوه تجاری، تمایل و نیاز را به بافت گلیم به سبک قبیلهای و روستایی از بین برده است.
گلیمهای ایرانی نسبت به گلیمهای ترک و آفریقایی از تنوع و گوناگونی بیشتری برخوردار است. در واقع ایران کشوری است با قبایل متعدد و ریشههای متفاوت که تنها با آگاهی کامل در مورد این طوایف و قبیلهها میتوان اطلاعات عمیقتری را در رابطه با هنر گلیمبافی آن به دست آورد.
گلیم:
اکثر گلیمهای قدیمی ایرانی در قرن 19 میلادی و اوایل قرن 20 میلادی بافته شده است. با روی کار آمدن رژیم پهلوی در سال 1925 م و به کارگیری روشهای جدید و آسان حملونقل و ارتباطات و نفوذ فرهنگ غربی، تغییرات وسیعی در ایران پدید آمد اما علیرغم همه این تاثیرات و همچنین صادرات فراوان فرشهای گرهدار و بر پایهی کارگاههای بزرگ قالیبافی در شهرها و روستاهای ایران تا همین چند سالهی اخیر، گلیم با همان روش قدیمی برای استفادهی روزمره خانوادههای سنتی و بومی بافته میشد.
قدیمیترین نمونههای گلیم سنندج مربوط به قرن 18 میلادی است ولی اکثر گلیمهای این ناحیه به قرن 19 منسوب است. در این گلیمها یک نقش با ظرافت خاص روی سطح بافته تکرار میشود و یادآور سوزن دوزیهای و زربفتهای قرن 18 میلادی است که شباهتی به طرحهای قالی و گلیمهای سنتی قرن 17 میلادی ندارد. در حال حاضر شاید این گلیم را بتوان از نظر ظرافت و طرح و بافت با گلیمهای صفوی مقایسه کرد اما گلیمهای امروزی در روستاها و ایلات و عشایر بافته میشود. جز نحوه بافت هیچ شباهتی به گلیمهای قرون 16 و 17 میلادی ندارد و در اکثر آنها از طرحهای هندسی و ترکیببندهای بسیار ساده استفاده شده است و الیاف مورد استفاده نیز ضخیمتر و بیشتر از پشم است.
در مورد گلیمبافی ایران در دوران معاصر باید گفت که کمالالملک پس از بازگشت از سفر مطالعاتی در اروپا، مدرسه صنایع مستظرفه را با جلب حمایت و تایید دولت در سال 1289 شمسی بنیان گذاشت. هدف از تاسیس آن تربیت هنرجویان به روش آکادمیک غربی بود. این رویه را میتوان فقط آغازی برای هنرهای معاصر ایرانی فرض کرد.
تاسیس کارگاههای بافت در مدرسهی صنایع مستظرفه و سپس مدرسهی صنایع قدیمه در سال 1310 هجری شمسی به دستور رضا شاه باعث شد، محدود استادان باقیمانده در این رشته مانند حبیبالله طریقی، کاشانی و. را به تهران منتقل و در کارگاهها مشغول به کار شوند در واقع این نخستین کارگاه دسته جمعی بود که بعد از کارگاه شاهی دوران صفوی توانست هنرهای اصیل مردمی را کاملا زیر نظر دربار مهار کند. کمکم توجه به امر بافندگی در سایر هنرهای قدیمی با دقت و علاقهی بیشتری پیگیری شد و نساجی و قالیبافی گسترش چشمگیری پیدا کرد و تعداد کارگاههای بافت روز به روز در قسمتهای مختلف مملکت افزایش یافت.
یکی از مهمترین وقایع، افزودن گلیمبافی که از جمله هنرهای روستایی و بسیار قدیمی ایرانی است به کارگاه مزبور بود. به این ترتیب گلیمبافی که بافت و استفاده از آن محدود به روستاها بود در مناطق شهری کرج رواج یافت. کارگاه گلیم و گلیم دیواری در وزارت فرهنگ و هنر عملا کار خود را آغاز کرد.
به منظور بافت گلیمهای مرغوب با تاثیر از طرحهای سنتی ایرانی بافندگانی را زا روستاها و عشایر نقاط مختلف کشور به این کارگاهها آورده و علاوهبر این عدهای از هنرمندان سابق کارگاه قالیبافی را نیز جهت یادگیری بافت آن به مناطقی که در آنها گلیمبافی رواج داشت، اعزام کردند. به تدریج با گسترش فعالیتهای آن زمان و بهبود وضع زندگی، علاقه و نیاز داخلی به قالی، قالیچه و گلیم افزایش یافت و زمینهی مساعدی برای بافت قالیها و گلیمهای اصیل ایرانی فراهم شد و این عوامل منجر به افزایش سریع امور رفاهی و بهبود وضع زندگی بافندگان شد. شاید بتوان گفت از شاگردان صنایع مستظرفه که بعدا خود منشا تغییرات و تحولات زیادی در هنرهای سنتی این زمان شد به استاد عیسی بهادری در هنرستان هنرهای زیبای اصفهان اشاره کرد. از دیگر حرکتهایی که توانست نقش بسیار موثری را در پیشرفت منطقی و اصول هنر گلیمبافی، ایفا کند میتوان به استفاده از گلیمهای تصویری در تزئینات داخلی ساختمانهای عمومی و جایگزین کردن آنها با نقاشی دیواری در معماری معاصر، نام برد و سرانجام باید به اجرای پروژههای تولید گلیم در استانهای فارس، کرمانشاه، کردستان، بوشهر؛ خوزستان، کهکیلویه و بویر احمد؛ آذربایجان شرقی و اردبیل در دهههای 1360 و 1370 اشاره داشت که نقش بسیار مهمی در توسعه و گسترش گلیمبافی کشورمان داشت.